کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : قاسم نعمتی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن     قالب شعر : غزل    

دم دروازۀ سـاعـات خـدا رحم كند            به دلِ عـمـۀ سادات خـدا رحم كـند

محـملم پـرده ندارد مددی يا سـتّار            حاجـتم وقت مناجات خدا رحم كند


چشم من تار شده، يا تو به هم ريخته‌ای            گريه‌دار است ملاقات خدا رحم كند

كو علمدار حرم؟ آبرويم در خطر است            وسط اين همه الوات خدا رحم كند

سَرِ بازار به انگـشتْ نـشـانم دادند            رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند

به همان خنجر كُنْدی كه تو را زَجْرَت داد            می‌كند شِمْر مُباهـات خدا رحم كند

به حریم لب تو چوب حراجی زده‌اند            تا نـميـرم ز بـلـيـّات خـدا رحم كند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ ضمنا چهار بیت از این شعر به دلیل تحریفی بودن مطالب و همچنین هدم رعایت شأن اهل بیت کلا حذف شد

به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجی زده‌اند           تا نـميـرم ز بـلـيـّات خـدا رحم كند

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : عادل حسین قربان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

گفتم به "دل" بمیر!، به "جان" گفته‌ام بسوز!            خورشید بر فرازِ نِی و تیره گشته روز

عـالَـم فـدایِ آن‌که سرش را بـریـده‌اند!            نفرین به خصم، لعن به اشرارِ کینه‌توز


یا زینب الصبور! بخوان از غمِ حسین            شـامِ سـیـاه را بـه یـکـی آه، پـرفـروز!

با چوبِ خیزران به لبش زد یزید و بعد            دختر که دید، عمه به او گفت: لب بدوز!

دارد تـمـام مـی‌شـود این مـاهِ عـاشـقـی            من سخـت، بی‌قـرارِ شبِ سومم هنوز!

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

شاعر : مرضیه نعیم امینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دختر شیرخدا در شام محشر کرده است           گوئیا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است

او که منبر رفـته جدش بر جهاز ناقه‌ها           ناقه‌ای را بی‌جهاز اینبار منبر کرده است


چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید           گرچه چشمش با سری نیزه‌نشین سر کرده است

بر فـراز نـیـزه‌ها رأس حـسـین بن علی           محض همراهی زینب ترک پیکر کرده است

مرتضای نطق‌هایش کفر را بیچاره کرد           مکرِ کافر را به اذن الله ابتر کرده است

بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید           چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است

: امتیاز

ذکر مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام در شهر شام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله            یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله

یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع            یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله


بر سرِ آل علی از بام‌ها می‌ریخت سنگ            آه از دروازهٔ ســاعـــات و آهِ قــافـــلــه

سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد            گوشهٔ ویـرانه زینب خـواند تا که نافـله

اشک‌هایش بیصدا می‌ریخت روی معجرش            داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله

پیر کرد او را جسارت‌های در بزم شراب            خیزران انداخـت بین چند دندان فاصله

با تـبـسم جابجـا می‌کرد بی‌غـیرت یزید            مهـرهٔ شطـرنج را با قهـقه؛ با حـوصله

خطبهٔ زینب زبـان دشمنان را لال کرد            ذوالفـقـارِ در کـلامش بود خـتـم قـائـله!

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهر شام

شاعر : عبدالمحسن نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ما گریه می‌کـنـیم و شما هـلهـله چرا            دف می‌زنـیـد در جـلـوی قـافـله چرا
پیغمبر است حاضر و خون گریه می‌کند            پـایـان نـمی‌دهـید به این غـائـله چـرا


در کربلاست جسم حسین و سرش به شام            افتاده بیـن رأس و تنـش فـاصله چرا
بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید            با خـنـده‌هـای دم به دم حـرمـلـه چرا
بـوسه زده به پـای رقـیه لـب حـسین            حـالا نـشـسـته است به آن آبـلـه
چـرا
بسـتـید در میـانـۀ رقـاصـه‌هـای شـام            بـر گـردن ولـیّ خــدا سـلـسـلـه چـرا
بُـردید دخـتران عـلی را به
بغض او            در مـجـلـس مـیِ پـســر آکِـلِــه چــرا
هم پای خیزران به لبم لطـمه می‌زنم            سـر بـرده‌اید از دل ما حـوصله چرا

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر امام در شهر شام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چنان به جای تو در هر کجا سخن گویم            که خلق جـز تو نـبـیـند تجـلی از سویم

به جـنگ آمـده‌ام با کـلام چـون تـیـغـم            حـمـایـلـم شـده ایـن ریـسـمـانِ بـازویـم


به جـز تو کس نتـوانـد مرا اسیـر کـند            اگـر اسـیـر شـدم راه عـشـق می‌پـویـم

چنان حجاب گرفتم کسی مرا نشناخت            که گرد پیـری از غم نشـسـته بر رویم

سیه ز بارش سنگ است هر کجا در شام            هـلال عـید در آن ابـر تـیـره می‌جـویم

توسنگ خوردی و با سنگ من زمین خوردم            مگـر ز لالـه سـنگـی دمی تو را بـویم

اگـر ز بـزم جـفـا تا خـرابـه می‌گـریـم            مـسـیـر آمـدنت را به گـریه می‌شـویـم

: امتیاز

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : سجاد احمدیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ماجرای کربلا یک گوشه از شام بلاست           پیش روی قافله سرها به روی نیزه‌هاست

دخـتر شیـر خـدا بر ناقۀ عـریان سـوار           هلهله بر روی بام و در میان کوچه‌هاست


با لباس خونی و لب‌های عطشان دختری           ناله می‌زد در خرابه عمه بابایم کجاست

دست آن شامی که دیشب زیر چشمانش نشست           چشم‌هایش تیره دیده یا نگینش آشناست؟

در کنار آن سرِ از تن جدا خامـوش شد           سهم او مرگی غریب و قطعه‌ای از بوریاست

آیـۀ تـطـهـیـر را در زیـر پـا انـداخـتـیـد           خارجی گفتن به زینب غربتی بی‌انتهاست

پیش چشم خیس زینب می‌خورد هر ثانیه           خیزران بر کنج لبهایی که در طشت طلاست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خودنمایی کرده بر نیزه سر شش‌ماهه‌ای           مادرش پشت سر نی خیره بر سر نیزه‌هاست

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

با لباس پاره و لب‌های عطشان دختری           ناله می‌زد در خرابه عمه بابایم کجاست

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : جواد هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای دل مگـر نه خـاتم مـاه محـرم است            باز این چه شورش است که در خلق عالم است

گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت            باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است


گـویا طلـوع کرده به شـام آفـتاب عشق            کاشـوب در تـمـامی ذرات عـالـم است

صبـح ورود شام چـنان تیـره بُد کز آن            کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

سرهای کـشتگان همه بر دوش نیـزه‌ها            سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

آن محشری که کرده به پا چوب خیزران            بی‌نفخ سور خاسته تا عرش اعظم است

رشک ملک خرابه نشین شد که محتشم            گـفـتـا عــزای اشــرف اولاد آدم اسـت

ویــرانـه و دل شـب و دردانــه و پــدر            آری بساط عشق به خوبی فـراهم است

فـردا سپـیده چـشم در آن بزم تا گـشود            بر گرد شمع دید که پروانه‌ای کم است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهر شام

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای‌کاش جـهـان بر سـرم آوار نـمی‌شد            در سیـنه غـمی کهـنه تـلـمـبار نمی‌شد

یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت            این چـشم ورم کـرده دگر تـار نمی‌شد


در«شام» اگـر سـایـۀ سـقـا به سرم بود            دردانـۀ تـو دسـت بـه دیـوار نـمـی‌شـد

اینگونه اگر پهلوی من ضربه نمی‌خورد            تـاریخ در این واقـعـه تـکـرار نـمی‌شد

ای‌کاش در آن بزم شرابی که به پا شد            ایـنـقـدر اهـانت به عـلـمـدار نـمـی‌شـد

این قافله «دروازۀ ساعات»به خود دید            ای‌کـاش دگــر وارد بــازار نــمـی‌شـد

: امتیاز

زبانحال حضرت زین العابدین علیه‌السلام در شهر شام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شامیان غربت ما را همه جا جار زدند            خـنده بر بی‌کسی عـتـرت اطهار زدند

پـای رأس شـهـدا هـلهـلـه بر پـا کردند            تـازیـانـه بـه اسـیــران گـرفـتـار زدنـد


چـقدر دور و بر محـمـل ما رقـصیـدند            سـاز بـا نــالـه طـفـلان عــزادار زدنـد

زخم شمیشر کشنده است و، دوایی دارد            بی‌دوا زخـم زبان است که بسیار زدند

طـفـل را پای دویدن چو بزرگان نبود            هر که افتاد عقب از قافله، هر بار، زدند

شـاخـۀ گـل که نکـردنـد نـثـار مـهـمان            سنگها بر سر ما از در و دیـوار زدند

خـوبی سنگ همین است، نمی‌سـوزاند            آتش از بـام به فـرق من بـیـمـار زدنـد

سر بابا به سلامت سر من سوخت، ولی            سـر بـابـای مـرا زودتـر انـگـار زدنـد

بی‌جهت نیست می‌افتد سر عباس از نی            عـمّه‌ام را جـلـوی چـشم عـلمدار زدند

گر نبـودند به کـوچه بـزنـنـد فاطمه را            در عوض فاطمه‌ها را سر بازار زدند

یاعـلی زینبت افـتاد عـبای تو کجاست            دخـتـرت را بـنـگـر در بر انظار زدند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. ضمنا در منابع معتبر در شهر شام جشن و پایکوبی در شهر و جسارت یزید به سر امام در داخل کاخ آمده است ولیکن در مقاتل معتبر پرتاب سنگ و آتش در شهر شام ذکر نشده است.

بیـشتر از هـمه قافـله بیـچاره رباب            سر طفلش به روی نیزه چه دشوار زدند

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

عـلـویـات گـرفـتـار یـزیـدنـد حـسـین!            با چه زجری دم این کاخ رسیدند حسین!

صندلی بود ولی یکـسره سـرپا بودند            ایـسـتادنـد و ز پـا درد بُـریـدند حسین


دخترانت همگی بر لبشان مشت زدند            آه اینها مگر از دور چه دیدند حسین؟!

یک نفر حرف زد و دختر تو شد لرزان            حـرف‌های بدی انگـار شنـیدند حسین

خیزران بر لب تو یا که به زینب می‌خورد؟            تکـیه‌گاه حـرم افـتاد و خـمیدند حسین

منبری رفت به منبر و علی را سَب کرد            نیمه جان پای همین دردِ شدیدند حسین

خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت            آبروی همه را خوب خـریـدند حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن موضوع غش کردن اهل بیت در مجلس یزید و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند            حـرف‌های بدی انگـار شنـیدند حسین

بیت زیر به دلیل مستند نبودن جسارت شلاق زدن به حضرت زینب در مجلس یزید تغییر داده شد

پیش چشمه همه شلاق به زینب می‌خورد            تکـیه‌گاه حـرم افـتاد و خـمیدند حسین

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( مصائب شهر شام )

شاعر : عزیز مهدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آورده است بوی تو را کاروان به شام            پیچیده عطر واعطشای تو در مشام...

هفتاد و یک ستاره که بر نیـزه رفته‌اند            صف بسـته‌اند پشت سر تو به احـتـرام


تو مرگ را به سُخره گرفتی و دیگران            دلخوش به دینِ بی‌خطرند و مقام و نام

طولی نمی‌کشد که جهان بشنود که نیست            حـجّـی قـبـول‌تـر ز هـمـین حجّ نـاتـمام

آن‌قـدر دور نیست که دسـتی به انـتـقام            تـیـغ تو را دوبـاره بـرون آرَد از نـیـام

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهر شام

شاعر : محسن داداشی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شام یک محشرکبراست کجایی عباس            دخـتر فاطـمه تنهـاست کجایی عباس

گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند            بی حیا روبروی ماست کجایی عباس


شامیان ازسر تفریح به ماسنگ زدند            گـوئـیا آخـر دنـیـاست کجـایی عـباس

پرت میکرد یکی سنگ بزرگ خود را            هـدفـش اکـبر لـیـلاست کجایی عباس

خواهرت را سر دروازه تماشا کردند            غـیرت شـام معـماست کجایی عـباس

آنکه افـتاده رقـیه است به پـای نـیـزه            روی نی یوسف زهراست کجایی عباس

همه گـویند به هم عـیـد مبـارک باشد            داغ ما خـنـدۀ اعـداست کجایی عباس

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

به نوامیس خـدا پیـر و جوان خندیدن            آستین معجـر زنهـاست کجایی عباس

در منابع معتبر سنگ و چوب و ... پرتاب کردند در شهر شام نیامده است بلکه در کتب أمالی صدوق ج۳۱ ص ۱۶۶؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۳۰؛ الاحتجـاج ج ۲ ص ۱۱۴؛ مناقب الطاهرین ج۲ ص ۶۰۱؛ اللهوف ص ۱۵۳؛ مقتل خوارزمی ج ۲ ص ۶۸؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج۲ ص ۳۷۹؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۱۲۷؛ جلاءالعیون ص۶۰۶؛ مقتل امام حسین ص ۲۳۹؛ نفس المهموم ص ۳۹۳؛ منتهي الآمال ص ۵۰۲؛ مقتل مقرّم ص ۳۶۱؛ مقتل جامع ج۲ ص ۱۰۶ تنها نوشته شده شهر را آذین بندی کردند و با رقص و پایکوبی به استقبال سرهای شهدا و کاروان اهل بیت علیهم السلام رفتند و با این ذهنیت که اینان خارجی هستند و بر اسلام خروج کرده‌اند پیرمردی به آنان دشنام هم داد ولیکن وقتی متوجه شد که یزید به مردم دروغ گفته و اسرا همان خواندن پیامبر هستند استغفار کرده و .... جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پرت میکرد یکی سنگ بزرگ خود را            هـدفـش اکـبر لـیـلاست کجایی عباس

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مادران پیش سر اصغر ما رقصیدند            دیـدۀ فـاطـمه دریـاست کجایی عباس

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بازارِ شام و بغضِ ناب ای وای زینب            یک عـدّه نامردِ خـراب ای وای زینب

سرهای روی نیزه چوب و سنگ می‌خورد            با هـلهـله محـض ثواب ای وای زینب


اشـک و هـراسِ بـچّـه‌های دست‌بـسـته            ذکـر لـبِ بی‌بـی ربـاب ای وای زیـنب

یـک عـدّه غـرق پـایکـوبی پـایِ نـیـزه            با عشوه و با آب و تاب ای وای زینب

کـف می‌زدند و بود پـرچـم‌های رنـگی            در دستِ چندین بی‌حجاب ای وای زینب

بینِ شلوغی رد شدن سخت است خیلی            سخت است! دارد اضطراب! ای وای زینب

بـا داغِ دل شـد ســاکـنِ ویــرانـۀ شــام            بی‌سـایـبـان، در آفـتـاب ای وای زینب

چشم یزیدِ هرزه(لع) و کاخی چراغان            شـد واردِ بـزم شـراب ای وای زیـنب!

: امتیاز
نقد و بررسی

در منابع معتبر سنگ و چوب و ... پرتاب کردند در شهر شام نیامده است بلکه در کتب أمالی صدوق ج۳۱ ص ۱۶۶؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۳۰؛ الاحتجـاج ج ۲ ص ۱۱۴؛ مناقب الطاهرین ج۲ ص ۶۰۱؛ اللهوف ص ۱۵۳؛ مقتل خوارزمی ج ۲ ص ۶۸؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج۲ ص ۳۷۹؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۱۲۷؛ جلاءالعیون ص۶۰۶؛ مقتل امام حسین ص ۲۳۹؛ نفس المهموم ص ۳۹۳؛ منتهي الآمال ص ۵۰۲؛ مقتل مقرّم ص ۳۶۱؛ مقتل جامع ج۲ ص ۱۰۶ تنها نوشته شده شهر را آذین بندی کردند و با رقص و پایکوبی به استقبال سرهای شهدا و کاروان اهل بیت علیهم السلام رفتند و با این ذهنیت که اینان خارجی هستند و بر اسلام خروج کرده‌اند پیرمردی به آنان دشنام هم داد ولیکن وقتی متوجه شد که یزید به مردم دروغ گفته و اسرا همان خواندن پیامبر هستند استغفار کرده و .... جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

سرهای روی نیزه چوب و سنگ می‌خورد            با هـلهـله محـض ثواب ای وای زینب

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

پشتِ دروازه غرق ابهام است            ازدحامی عجیب در شام است

کـاروان را مُـعـطّـلـش کـردند            این چه جور احترام و اکرام است


به کـدامـین بـیان کـنـم تـشریح            فخرِ عالم به شام، گـمنام است

سَبِّ حـیدر ز بس شده مرسوم            هـمۀ شـهـر پُـر ز دشـنام است

جای گُل، بر سر و روی زینب            بارشِ سنگ و آتش از بام است

بهـرِ تـهـمت زدن به آل عـلـی            پیرِزن هم به عرضِ اندام است

اصلاً انـگـار این ولایتِ کـفـر            بی‌خـبر از ظهـور اسلام است

شامـیان را حیا و عـفت نیست            آل عصمت به شام بَد نام است!

بـر یـتـیـم و اسـیـر بَـد اَخـمـنـد
از صغـیر و کـبـیر بی‌رحـمـند

کـاروان شد به پـیـشِ منـظرها            هـمـه دیـدنـد پـاره مـعــجـرهـا

دور از چـشم حـضرت عباس            ریـخـتـنـد آبـروی خـواهــرهـا

مـیـهــمـانــان خــارجـی حـتـی            هـمـه دیـدنـد بـغـضِ کـوثـرهـا

سرِ شـب تا سـحـر حـرامی‌هـا            سـنـگ می‌ریـخـتـنـد بر سرها

این مـصیـبات را هـمان بهـتر            کـه نـدیــدنـد چــشــمِ مــادرهـا

حـرف بَـد مـی‌زدنـد نـامـردان            پـیـش چـشـم و سـر بــرادرهـا

گــریــۀ آســمــان درآمـده بـود            داشت می‌ریخت اشکِ اخترها

هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود

وای بـر شــامـیــانِ لا کــردار            بـدتـر از کـوفــیـانِ بَـد رفـتـار

اهـل بـیـتِ حـسـیـن را بـردنـد            از مــحــلِ یــهــود تــا بــازار

رأس‌هـا با کـجـاوه‌هـا نـزدیک            تـا بـبــیــنــنـد مــردمِ بَــد کــار

از غــرورِ شـکــســتـۀ زیـنـب            تـا رسـیـدن به کاخِ اسـتـکـبـار

ناسـزا گـفـتـنِ حـرامـیِ پـسـت            گـریـۀ طـفـل و خـنـدۀ حـضّار

ریسـمان‌ها به دستِ اهل حـرم            کـعـبِ نـی‌هـا به پـنـجـۀ کُـفـار

هـمه اینـهـا به یک طـرف امـا            وای از چــشــم‌هـای پُــر آزار

اُسـرا را بـه شـهـر گـردانـدنـد
شـهـدا را چه سخت گـریانـدند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

آســتــیــن‌هــای پـــارۀ زنــهــا            شـد حـجـابـی بـرای دخـتـرهـا

در منابع معتبر سنگ و چوب و ... پرتاب کردند در شهر شام نیامده است بلکه در کتب أمالی صدوق ج۳۱ ص ۱۶۶؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۳۰؛ الاحتجـاج ج ۲ ص ۱۱۴؛ مناقب الطاهرین ج۲ ص ۶۰۱؛ اللهوف ص ۱۵۳؛ مقتل خوارزمی ج ۲ ص ۶۸؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج۲ ص ۳۷۹؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۱۲۷؛ جلاءالعیون ص۶۰۶؛ مقتل امام حسین ص ۲۳۹؛ نفس المهموم ص ۳۹۳؛ منتهي الآمال ص ۵۰۲؛ مقتل مقرّم ص ۳۶۱؛ مقتل جامع ج۲ ص ۱۰۶ تنها نوشته شده شهر را آذین بندی کردند و با رقص و پایکوبی به استقبال سرهای شهدا و کاروان اهل بیت علیهم السلام رفتند و با این ذهنیت که اینان خارجی هستند و بر اسلام خروج کرده‌اند پیرمردی به آنان دشنام هم داد ولیکن وقتی متوجه شد که یزید به مردم دروغ گفته و اسرا همان خواندن پیامبر هستند استغفار کرده و .... لذا بیت زیر حذف شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. ضمناً داستان ساختگی صدقه دادن به اهل بیت هم برای کوفه جعل شده نه شهر شام.

سرِ شـب تا سـحـر حـرامی‌هـا            سـنـگ می‌ریـخـتـنـد بر سرها

نـان و خـرما تعـارفـش کـردند            صــدقــه دادنِ حــقــارت بــار

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهر شام

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

بس احـترام دیـدیم آنهـم چه احـترامی            در حـال انتـقـامـند آن هم چه انتـقامی

بغـض گـلو گـرفـته فـریاد داد و بـیداد            یک قافله سکوت و غوغای بی‌کلامی


اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد            دلشادمان نکردند حتی به یک سلامی

از کوچه‌ها و بازار در بین چشم انظار            ما را عـبور دادنـد این مـردم حـرامی

دلخسته از اسارت مجروح از جسارت            من اینچـنیـنم و تو زخمی سنگ بامی

من کـشـتـۀ نـگـاه یک مـشت لا ابـالی            تو کـشـتۀ مـرام یک مشت بی‌مـرامی

پا تا سرم کبودی؛ دور و برم یهـودی            در بـین ازدحـامم آن هم چه ازدحامی

با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم            لعنت به مرد شامی لعنت به مرد شامی

: امتیاز

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا            قـدّ کـمـان و قـامـت سـرو روان کـجـا
آل رسول و شام غـم و مـجـلـس یـزید            بـزم شـراب و رأس امـام زمـان کـجـا


ای کاش می‌شکـست قـلم تا نمی‌نوشت            قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا
خـیـزیـد ای ذُراری زهــرا نـدا دهـیـد            زینب کـجا و مـجـلس نامحـرمـان کجا
در مـجـلـس یـزیـد نـپـرسـیـد یک نفـر            هـفـتاد داغ و این همه زخـم زبان کجا
گـیـرم نبـود سـبط رسـول خـدا حـسین            چـوب جـفـا کجا و لـب مـیـهـمـان کجا
حـورا کـجـا و دوزخـیــان آه وای مـن            بازوی ده فرشته و یک ریـسـمان کجا
از زخـم‌هـای سـیّـد سـجّــاد بـشـنــویـد            زنجـیر خصم و پیکـر جان جهان کجا
ای اهـلـبـیت گر نگـشـائـید باب لطـف            مـا رو بَـریـم از در ایـن آسـتـان کـجـا
فیض از شماست ورنه بدان کثرت گناه            میـثم کجـا و این هـمه سـوز بـیان کجا

: امتیاز

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : محمد داوری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

میان شام می‌آید سری پشت سری دیگر            به زنجیر آمده همراه سرها لشکری دیگر

گذشته کاروان تا از شلوغی‌های این کوچه            رسیده باز هم در ازدحام مَعبری دیگر


عقـیله خاک را تا می‌تکاند از تن طفلی            به روی خاک می‌افتد دوباره دختری دیگر

به یاد خاتم بابا سکینه با خودش می‌گفت:            ندارد ساربان ما مگر انگـشـتری دیگر

میان سنگ باران‌ها به جز آغوش عمه نیست            برای دخـتران داغ دیده سنگـری دیگر

ندارد زجر، جز زجر سه ساله در قل و زنجیر            میان کوچه‌ها تفریح از این بهتری دیگر

شبیه مرتضی، زینب به روی ناقۀ عریان            دوباره خطبه می‌خواند ولی بر منبری دیگر

سـر دشمن به زیر افـتاد با تـیغ کلام او            میان شام زینب کرده فتح خیبری دیگر

نوشته در دل تاریخ تا روز قـیامت هـم            نمی‌آید به قرآن مثل زینب خواهری دیگر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق و عربستان بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

به غیر از آستین ناموس حق در بین این مردم            ندارد خاک عالم بر سر من معجری دیگر

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

رسیده روضه به بازار شام واویلا            تـمام مـرثـیـه در یک کـلام واویلا

شـدند پـرده‌نـشـیـنـان آیـۀ تـطـهـیـر            شکـنجـه در مـلأ بـار عـام واویـلا


ز کـوچه‌ها همه بوی شراب می‌آید            رسـیـده قـافـلـه در ازدحـام واویـلا

در ازدحام نظرها، سلاله‌های علی            اسیـر و خـسته و بی‌احـترام واویلا

به کوچه‌های یهودی خبر رسانده کسی            رسـیــده مـرحـلـۀ انـتــقــام واویـلا

مقابل دل زینب چگونه می‌شکـنـند            به سـنگ کـیـنه جـبـین امام واویلا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و اغراق بی مورد حذف شد

به هر اشارۀ سنگی سری زمین می‌خورد            سـری به نـیـزه نـدارد دوام واویلا

ترسیم مصائب اهل بیت سلام‌الله‌علیهما در شهر شام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : مثنوی

فــتـنـه و بـیـداد و بـلا بـود شـام            سخت‌تر از کرب و بلا بود شام
شـام بـلا تـیــره‌تـر از شــام بـود            آل عــلــی در مــلأ عـــام بـــود


قـــافــلــه تــا وارد دروازه شــد            داغ جگـر سـوخـتـگـان تازه شد
خـلـق به دور اسـرا صف زدنـد            کوچه به کوچه همگی کف زدند
ساز و نی و نغـمه و آهـنگ بود            دسـتـه گـل سنـگـدلان سنگ بود
خـنـده بـه رأس شـهـدا مـی‌زدنـد            طـعـنه به نـامـوس خـدا می‌زدند
سنگ دل روسـیهی جارچی‌ست            جار زند این سر یک خارجی‌ست
شهـر پـر از جــلـوۀ قــرآن شـده            سـنـگ نـثـار سـرِ مهــمـان شـده
سـکـیـنـه و فـاطـمـه را می‌زدند            فـاش بـگـویـم، هـمه را می‌زدند
مـاه سـر نـیــزه پــدیــدار بــود؟            یـا سـر عـبــاس عــلـمـدار بـود؟
هـیـچ شـنـیـدیـد کـه از گَـرد راه            پـرده کـشـد بـاد به رخسار مـاه؟
سنگ بر آن قرص قمر می‌زدند            بر دل اخـتـران شـرر مـی‌زدنـد
دیــدۀ اطــفــال بـه سـیــمــای او            چــشـم سـکـیـنـه شـده سـقـای او
دوخته چشم از سر نی بر حسین            اشك فشان، غرق شده در حسین
مـانـده سر نـیـزه به حال سجـود            مهر جبـینش شده محو از عمود
دیـدۀ اکــبــر سـر نـی نـیــم بـاز            بـر لـب او مــانــده اذان نــمــاز
رأس امـــام شـــهـــدا روى نــی            کرده چهـل مرحله معـراج، طی
هیچ شـنـیـدید که در موج خـون            صورت خورشید شود لاله گون؟
مـاه، خـجـل از رخ نــورانـیـش            سـنگ، زده بوسه به پـیـشانـیـش
چون تن پاکش که ز زین اوفتاد            سـر ز سـر نـی بـه زمین اوفتاد
وای نـدانـم کـه چـه تـقـدیـر بـود            دست خدا در غل و زنجـیر بود
وای مـن و وای مـن و وای مـن            هـلـهـلــه و گــریـۀ مــولای مـن
چنگ و دف و دیدۀ گریان کجا؟            بــزم مـی و آیــۀ قــرآن کــجــا؟
ایـن ســخـن سـیـد اهـل ولاسـت            شام بلا سخـت‌تر از کـربـلاست

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شام

شاعر : محسن زعفرانیه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

همین که نـامِ بلـنـدت به هر زبان افتاد            چه شور و وِلوِله‌ای در دل جهان افتاد

برایِ ذکـرِ مـصـیـبت دلـم گرفت آتش            و سیلِ گریه و ماتم به عمقِ جان افتاد


به وقتِ غارت و حمله چه بر سرت آمد؟            که شمر خسته شد و خولی از توان افتاد!

به روی نیزه و در جمع این حرامی‌ها            رقـیـه دیـد تـو را و نـفـس زنـان، افـتاد

یزید بی‌شـرف امـا مـیـانِ بـزمِ شـراب            به جانِ زخمِ سر و صورت و دهان افتاد

به رویِ طشت طلا و به پیشِ چشم همه            چـقـدر روی لـبـت ردِّ خـیـزران افتاد!

: امتیاز